چغندر
چغندر
چغندر1
گياهى است داراى برگهاى پهن ، بيخ آن درشت و گلوله مانند يا مخروطى شكل وبر سه قسم است : چغندر رسمى ، چغندر فرنگى ، و چغندر قند.
چغندر رسمى درشت و شيرين است و پخته آن را مى خورند و خام آن به مصرف تغذيه حيوانات علفخوار مى رسد، چغندر فرنگى پوست و مغزش سرخ رنگ است و چندان شيرين نيست و در پختن بعضى خوراكها به كار ميرود چغندر قند كه آن را چغندر صنعتى هم مى گويند مخروطى شكل است و تا عمق سى سانتيمتر يا بيشتر در زمين فرو مى رود، پوست و مغزش سفيد و بطور متوسط از 14 تا 18 درصد داراى ماده قندى مى باشد و در كارخانه هاى قند سازى براى ساختن قند به كار مى رود.
((چغندر سرشار از ويتامين هاى (آ و ب و ث ) و داراى مقدار زيادى قند مى باشد، و خنك و سرد و اشتهاآور است ، و به اندازه كافى مقوى است . داراى اثر راديو اكتيو است كه عمل آن در دستگاه هاضمه بدن قابل توجه و اهميت مى باشد))
از دستورات اسلامى معلوم مى شود كه برگ چغندر بيش از بيخ آن مفيد است ، و بيشتر به برگ آن اهميت داده اند: عن ابى الحسن (ع ) قال اطعموا مرضاكم السلق يعنى ورقه فان فيه شفاء ولاداء معه و لا غائله و يهدى نوم المريض
امام هشتم (ع ) فرمودند: به بيماران ، برگ چغندر بدهيد زيرا در آن شفاء است ، و هيچگونه درد و رنجى در آن نيست ، و ضمنا آرامش در خواب مريض ايجاد مى كند.
((مفيدترين و بهترين اعضاء چغندر برگ آن است و بعد ساقه هاى آن و سپس بيخ آن كه پخته آن لبو نام دارد. برگهاى كلفت چغندر سنگين و دير هضم است ولى در اثر پختن سختى و نفخ آن از بين مى رود، خنكى برگهاى نازك آن زياد است و قوت غذايى كمترى دارد ولى در عوض دواى بسيار خوبى است ))
((چغندر اثر ملين ، مدر و آرام كننده دارد)) عن ابى الحسن (ع )، ان السلق يقمع عرق الجذام و ما دخل الجوف المبرسم مثل ورق السلق .
حضرت رضا(ع ) فرمودند: چغندر ريشه مرض جذام را نابود مى كند، و براى كسى كه مرض ذات الجنب (التهاب پرده بين كبد و قلب ) دارد چيزى بهتر از برگ چغندر نيست .
((چغندر به علت داشتن ارسنيك و گوهر شب چراغ و روبيديم از جذام جلوگيرى مى كند برگ چغندر سحرگاه بى مزه و شامگاه شيرين است ، زيرا در روز با كمك نور آفتاب ، قند مى سازد و شب به تدريج آن را جهت ذخيره به بيخ خود كه انبار آن است ميفرستد و به همين جهت است كه اگر برگ آنرا صبح بچينند و ميل نمايند جزء سبزيهاى خنك بوده و عصر خنكى كمترى دارد)) حضرت رضا(ع ) در كلام ديگرى چغندر را براى بسيارى از امراض تجويز فرمودند و ضمنا آنرا گياهى نيرومند كننده استخوان و روياننده گوشت بدن معرفى فرمودند.
قال ابوالحسن (ع ) عليك باالسلق ، فانه ينبت على شاطى الفردوس و فيه شفاء من الادواء، و هو يغلظ العظم و ينبت اللحم. ((چغندر بسيار مقوى و پر قوت است چون قند طبيعى و منيزيم آن زياد است و اين دو ماده اثر زيادى بر روى استخوان بندى و مايعات بدن دارند بعلاوه چغندر مقدارى فسفر و ويتامين (ب ) دارد كه اين دو ماده براى تسكين و آرام كردن اعصاب نقش بزرگى را بازى مى كنند، همچنين چغندر داراى مقدارى ويتامين (ث ) است كه به علت داشتن همين عناصر مفيد و حيات بخش ، براى امراض اعصاب و حتى سرطان و سل ، مصرف آن تجويز مى شود. چغندر همچنين داراى روبيديوم مى باشد و اين ماده بواسطه خاصيت راديو اكتيويته اى كه دارد در دستگاه هاضمه فوق العاده تاءثير دارد و به همين علت است كه چغندر را براى اشخاص كم خون يا كسانيكه مبتلا به كمبود املاح معدنى شده اند تجويز مى كنند)) براى آنكه به اثرات شفابخش چغندر، آب و برگ بيشتر واقف شويم .
ببينيم دانشمندان علوم تغذیه ی روز چه ميگويند:
((چغندر با آنكه خاصيت مسهلى ندارد معذلك پاك كننده شكم است به هضم غذا كمك مى كند و التهاب معده را فرو مى نشاند.
قند چغندر براى مبتلايان به مرض ديابت خوب نيست ولى در عوض ، خداوند مصلح آن ، يعنى دواى مرض قند را در ساقه و برگ آن قرار داده است ، مشروط به اينكه صبح زود آنرا بچينند و در سايه خشك كنند.
خوردن پخته چغندر رعشه را معالجه مى كند، مخصوصا برگ سرخ رنگ آن ، اگر آنرا خام با سركه و خردل بخوريد طحال را باز ميكند و ورم آنرا فرو مى شناند جهت درد پشت و مثانه امراض مقعد مفيد است چغندر براى درد كليه مفيد است و داراى مواد ازته ، موادى قندى ، املاح معدنى مانند كلسيم و آهن نيز مى باشد چغندر چه پخته و چه خام مقوى است و با آنكه 17 درصد قند دارد خنك مى باشد و اين خاصيت در برگ آن زيادتر است ، آب لبو براى بهبود التهاب مثانه رفع يبوست و بيماريهاى پوست مصرف مى شود.
چغندر2
درمان كننده سينه پهلو, محرك سودا و برگ آن راحت كننده خواب است. خوردن برگ چغندر مفيد و اشتها آور است. داراي ويتامين آ و ب و س و مقدار زيادي قند است.
اسم من ((چغندر)) 3 است!
1- خام من به اندازه عسل خاصيت دارد 2- درمان بى دريغ رعشه هستم . 3- درد مفاصل و نقرس را درمان مى كنم خوردن آب برگ من ، مسكن سردرد و دندان درد است . 4- و آنها كه از شوره مو رنج مى برند، علاج ناراحتى خود را در من خواهند يافت .
من چغندر هستم . به من چگندر و چندرهم مى گويند. اعراب مرا ((سلق )) صدا مى كنند. در گذشته به پخته بيخ من لبلبو و اكنون لبو مى گويند.
گياه شناسان قديم ايران بيخ مرا از دسته ميوه ها و سبزيها جدا كرده و جزو هويج ها شمرده اند ولى برگ من در دسته سبزي هاست . برگ من سحرگاه بى مزه و شامگاه شيرين است . زيرا در روز با كمك نور آفتاب ، قند مى سازم و شب بتدريج آنرا جهت ذخيره به بيخ خود كه انبار من است مى فرستم و به همين جهت است كه اگر برگ مرا صبح بچينند و ميل نمايند، جزء سبزي هاى خنك بوده ، و عصر خنكى كمترى دارم ، و خيلى متاءسفم كه شما نمى توانيد برگ و بيخ مرا خام خام ميل نماييد والا مى توانستم ادعا كنم كه خداوند بعد از عسل ، شفا را در من قرار داده است . بيخ من اگر خام خورده مى شد، بدون شك شما مى توانستيد آنرا عسل گياهى بدانيد. من با اين كه خاصيت مسهلى ندارم معذلك پاك كننده شكم هستم . به هضم غذا كمك مى كنم و التهاب معده را فرو مى نشانم . مفيدترين و بهترين اعضاى من ، برگ من است و بعد ساقه هاى آن و سپس بيخ من كه پخته آن ((لبو)) نام دارد.
قند من براى مبتلايان به مرض ديابت خوب نيست ، ولى در عوض خداوند مصلح آن ، يعنى دواى مرض قند را در ساقه و برگ من قرار داده است . مشروط بر اين كه صبح زود آنرا بچينيد و در سايه حفظ نماييد.
برگهاى كلفت من سنگين و دير هضم است ، ولى در اثر پختن سختى و نفخ آن از بين مى رود، خنكى برگهاى نازك من زياد است ، و قوت غذايى كمترى دارد، ولى در عوض دواى بسيار خوبى است . خوردن پخته من رعشه را معالجه مى كند، مخصوصا برگ سرخ رنگ آن اگر آنرا خام با سركه و خردل بخوريد، طحال را باز مى كند و ورم آن را فرو مى نشاند، جهت درد پشت و مثانه و امراض مقعد مفيد است . آب برگ من با داروهاى مسهل ، به اخراج بلغم كمك مى كند. جهت درد مفاصل و نقرس سودمند است . اگر بيخ مرا با عسل ممزوج كرده و در بينى بكشيد فضولات را پاك مى كند. خوردن آب برگ من جهت سردرد و دندان درد مفيد است . كمپرس با آب برگ من قرمزى چشم را از بين مى برد. مخصوصا اگر با روغن بادام يا عسل مخلوط كرده باشيد. شستشو با جوشانده برگ من ، شوره و چربى سر را از بين ميبرد. مخصوصا اگر آن را گرم كنيد و با پنبه يا باند روى پلك چشم كمپرس كنيد. اگر چند قطره آب نيم گرم برگ مرا در گوش بچكاند، درد آن را ساكت مى كند. مخصوصا اگر با روغن بادام يا عسل مخلوط كرده باشيد. شستشو با جوشانده برگ من ، شوره و چربى سر را از بين مى برد و شپش را نابود مى كند. ضماد برگ من با بوره (اسيد بوريك ) جهت كك مك و طاسى به كار مى رود، و همچنين براى ورم پشت پا و استسقاء و ساير اورام مفيد است ، تنقيه با آب نيم گرم من جهت ورم روده و گرفتگى آن نافع است . اگر دست و پاى شما و كودكان شما در اثر سرمازدگى تركى پيدا كرده است ، نگران نباشيد آن را مدتى در آب گرم من بگذاريد برطرف خواهد شد. ماليدن برگ پخته من پس از سرد شدن ، درمان سوختگى آتش و آب جوش است و آفتاب زدگى را معالجه مى كند. ضماد برگ كوبيده من جهت تسكين درد و پاك كردن كك مك و معالجه طاسى و با عسل جهت دمل و جوش هاى جلدى و با حنا جهت روياندن مو و رشد آن و خوردن آن با خردل مسكن شكم درد بوده ، و بادشكن مى باشد.
من به علت داشتن ارسنيك و گوهر شب چراغ و روبيديم از بيمارى جذام جلوگيرى مى كنم و به علت داشتن فسفر غذاى مغز بوده ، و نيروى حافظه را زياد مى كنم . اعصاب را محكم مى نمايم و حرارت خون را مى نشانم و استخوان بندى را تقويت مى كنم . من براى درد كليه مفيد مى باشم ، من داراى مواد ازته ، مواد قندى ، املاح معدنى مثل كلسيم و آهن نيز مى باشم و اين خاصيت در برگ من زيادتر است . آب لبو براى بهبود التهاب مثانه ، رفع يبوست و بيماريهاى پوست مصرف مى شود. بو داده پوست بيخ مرا مى توان مانند قهوه دم كرده و نوشيد. من داراى ويتامين ((آ)) به صورت جوهر زردك ، و انواع ويتامين هاى ((ب )) و ((ث )) بوده اشتهاآور هستم ، برگ قرمز من به علت داشتن ويتامين هاى زياد و كمى آرسنيك و روبيديم تا بخواهيد مفيد است .
حال كه خواص لبو را دانستيد و توجه فرموديد كه بيخ من تمام مواد لازم را از نظر ويتامين و آنزيم جهت هضم و جذب قند دارد، بد نيست بدانيد كه قندى كه با كمك داروهاى شيميايى از بيخ من گرفته مى شود، فاقد اين عوامل مفيد بوده و براى اينكه در بدن شما سوخته و نيروى لازم را تحويل دهد، ناچار است كه اين عوامل را از غذاهاى ديگر و ذخاير بدن گرفته ، انسان را دچار كمبود آنها ساخته و موجب گرسنگى نامرئى گردد و سرانجام صدها مرض ايجاد نمايد، قند سفيد يك غذاى محرك و بيمارى زاست و در زندگى نيم مصنوعى شما از غذاهاى كشنده محسوب مى شود. مرگ تدريجى كه از خوردن قند سفيد به انسان دست مى دهد، عامل بسيارى از ناخوشى ها و ناراحتى هاى جسمى و روحى است . دندان را خراب مى كند خون را كثيف مى نمايد. كبد را كه سكان كشتى بدن است خراب مى نمايد و سلسله اعصاب را ضعيف مى سازد. به اين جهت من به شما توصيه مى كنم كه براى شيرين كردن كام خود، حتى المقدور شيرينى هاى طبيعى مثل عسل ، مويز، شيره خرما و از بيخ پخته من (لبو) استفاده نماييد و اگر خواستيد قند سفيد بخوريد از قند نيشكر بهره مند شويد.
چغندر 4
چغندر را از قديم شناختند و حتي در حدود چهار قرن قبل از ميلاد بخواص درماني آن آَشنا بوده و از آن استفاده مي كرده اند .
چغندر بطور بومي در ناحيه مديترانه و شرق اروپا وجود داشته است و در حال حاضر در بيشتر نقاط دنيا كشت مي شود .
چغندر دو نوع مي باشد يك نوع آن چغندر معمولي است برنگ بنفش تيره و يا قرمز است و نوع ديگر آن چغندر قند است برنگ زرد روشن مي باشد كه بمقداربسيار زياد در نقاط مختلف دنيا براي استفاده از شكر آن كشت مي شود .
چغندر خوب آن است كه زياد در خاك نمانده باشد و يا باصطلاح جوان باشد زيرا چغندري كه زياد رسيده باشد سفت مي شود چغندر پير معمولا گردني باريك دارد و شيارهايي روي آن بوجود مي آيد .
تركيبات شيميايي:
چغند ر بسيار مغذي است و سرشار از مواد معدني و ويتامين ها است .
خواص داروئي:
برگ چغندر خواص درماني بسياري دارد.
1- بعنوان ملين و رفع يبوست بكار مي رود .
2- تقويت كننده كليه است .
3- درمان كننده التهاب مجاري ادرار است .
4- بعنوان مصرف خارجي براي پانسمان زخم و درمان تاول مصرف مي شود.
5- چغندر مخلوط با آّ ب هويج دفع كننده سنگ كيسه صفرا نيز هست .
6- شربت چغندر بهترين نوشابه و تقويت كننده بدن و دافع سموم بدن است .
طرز استفاده:
براي درست كردن شربت چغندر با آب ميوه گيري آب سه تا چهار چغندر خام را بگيريد و آنرا با يك ليوان آب معدني گاز دار مخلوط كنيد اين شربت بسيار خوشمزه و انرژي زا است .
مضرات :
مضرات خاصي گفته نشده است.